مطالب طلایی

هرچی لازم داری رو از ما بخواهید

مطالب طلایی

هرچی لازم داری رو از ما بخواهید

الف های جنگلی

جلد اول ...قسمت یازدهم

شروع به بررسی اطراف کردم دیدم که از پشت درختان چیزی با سرعت زیادی رد شد ، بعد ناپدید شد خیلی سریع بود و نمیتوانستم تشخیص بدم چیه ، سریع به این طرف و اونطرف میرفت .
ترسیده بودم چند قدمی به عقب رفتم و به سث رسیدم خودمو بهش فشار میدادم تا از خطر رو به رو در اما باشم.
سث گفت: چرا به من چسبیدی کمی فاصله بگیر این همه جا هست برای رفتن.
گفتم : تو خطری احساس نمیکنی؟


ادامه...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.